خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه

مدت هاست که موفق نشدم دست به قلم برده و خاطره نویسی کنم.در این مدت اتفاق های فراوانی رخ داده است که به ترتیب اولویت و تاریخ حوادث فهرست وار به شرح ذیل است:1-اختلافات خانوادگی و متاسفانه ازدواج هایی که منجر به طلاق گردید و زندگی هایی که تا آستانه جدایی پیش رفت اما مصلحتی ادامه پیدا کرد[ اما در نهایت منجر به جدایی گردید] و حواشی مربوط به آن که صلاح نیست بیش از این به آن بپردازم.2-زلزله بم و کمک های گسترده هموطنان عزیز به مردم منطقه زلزله زده و حرف و حدیث های فراوان در این خصوص که این همه کمک و حمایت مردم به صورت کامل به مردم منطقه نرسیده است و سر از جاهای دیگر در آورده بود.به عنوان نمونه شنیدیم کیسه های برنج و پتوهای نو سر از فروشگاه های مختلف در آورده و یا در بین اقلام اهدایی نامه هایی پیدا شده که در آن ضمن ابراز همدردی با مردم آن ناحیه، اشاره به کمک های نقدی هم شده است اما پول های نقدی در بین آنها مشاهده نشده است و افرادی آنها را برداشته بودند.در نهایت هم بحث مقاوم سازی بناهای دولتی و اختصاص هزازان میلیارد بودجه برای آنها می باشد که در مواقعی که حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و ... پیش می آید اما این بناهای پوشالی به سرعت از هم فرو می پاشد.3-انفجار قطار در نیشابور و هزاران حرف و حدیث که تا کنون زوایای آن به خوبی برای همگان روشن نشده است.شدت انفجار به حدی بود که صدا ولرزش آن در مشهد هم به گوش رسید و در این حادثه تمام مسافران کشته شدند و هیچ اثری از آنها باقی نماند و بسیاری از مردم که به محل انفجار نزدیک بودند کشته و مجروح شدند.مسئولان اعلام کردند این قطار حامل نفت،گوگرد و پنبه بوده است و علت انفجار به همین دلیل بوده است.تفسیرهای بسیاری از این حادثه ارائه گردید اما به طور قطع چی خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه...

چهارشنبه 1382/12/28امروز آخرین روز کاری ما در اداره اسناد بود.حاج محمد باقر کفشدار طوسی در آخرین روزهای سال 1382 به سمت ریاست اداره گنجینه های موزه آستان قدس انتخاب شد و پس از مدت ها به آنچه می خواست دست یافت و آبرومندانه از اداره رفت.در طی این 4 سالی که با ایشان همکاری کردم چیزهای زیادی از او آموختم و خدمات ارزشمندی برای اسناد نمود به ویژه در بحث انتقال اسناد و مطبوعات به ساختمان جدید واقع در بنیاد پژوهشهای اسلامی اگر تلاش و سختکوشی نامبرده نبود این کار بزرگ به راحتی انجام نمی شد.در طی این مدت کارهای خوب زیادی انجام دادند اما در مجموع این اواخر کمی راه خود را از بچه ها جدا کردند و برای همین از رفتن نامبرده کسی نه ناراحت شد و نه خوشحال.به جای آقای طوسی آقای ترشیزی آمده است.آدم فعال و علاقمندی دیده می شود اما تخصص و تجربه ای در امر اسناد ندارد ولی معیارهایی را برای این کار در نظر گرفته و مشغول مطالعه و بررسی کتاب ها و جزوات موجود در ارتباط با اسناد می باشد.این مهم ترین تغییر و تحول در امور اداره اسناد بود.تغییر دیگر مصوب شدن چارت جدید سازمان می باشد که در آن اداره اسناد به مدیریت امور اسناد و مطبوعات تبدیل می شود و دارای دو گروه مجزا به نام گروه اسناد و گروه مطبوعات شده است که در این چارت ریاست گروه اسناد به عنوان معاون مدیریت هم مشغول انجام وظیفه خواهد بود.طبق چارت جدید مخزن اسناد تبدیل به یک بخش مستقل شده است و از بخش ارزشیابی مجزا گردیده است و احتمال دارد که مسئولیت آن را به این حقیر واگذار کنند.هر چند که چندان موافق آن نبودم و علی رغم نوشتن نامه کتبی از طرف من به آقای ترشیزی که در آن از قبول مسئولیت شانه خالی کردم اما خانم طلایی مدیریت محترم اسم مرا فعلا برای تصدی این کار خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه...

خاطره شنبه هشتم فروردین ماه 1383خورشیدیسال جدید فرا رسید و باید به استقبال روزهای جدید برویم.امیدوارم که بتوانم در این سال با آمادگی کامل و در همه کارها موفق باشم.سال خوب و خوشی را برای همه مردم کشورم آرزومندم و امیدوارم سال بسیار خوب و پر خیر و برکتی در انتظار آنان باشد و همیشه ایام پیروز و سربلند و موفق و سلامت باشند.در ایام تعطیلات جایی برای رفتن به مسافرت نداشتیم، ضمن آنکه مسافرت ما بیشتر شمال می باشد و عشق ما شنا کردن داخل دریا می باشد.اما در فصل بهار فقط می توانی کنار دریا بروی و به دلیل سردی هوا و آب نمی توان داخل دریا رفت و فقط باید کنار ساحل بروی و زیبایی دریا را بنگری یا در جنگل های سرسبز که دارای مناظر زیبا می باشد رفت.بنابراین بهتر است در تابستان به شمال رفت و از فیض هر دو نعمت جنگل و دریا توأمان استفاده ببریم.البته اگر عمری بود.در سال جدید می خواهم هر طور شده با قید زنده بودن پول هایم را جمع کنم و اگر مقدور شد ماشین بخرم که فکر می کنم خیلی مورد نیاز می باشد و ضرورت آن زیاد است.از مسائل مهم در ایام تعطیلات چیز زیادی به جز دید و بازدیدهای عید و خانه اقوام رفتن را به ذهن ندارم. نیره خانم دهم فروردین قصد پرواز به سوی کانادا را دارد و به حول و قوه الهی بعد از ماه ها دوری و نگرانی زندگی مشترک خود را از سر خواهد گرفت و به نزد همسر خود بازخواهد گشت.موضوع قابل ملاحظه دیگری نیست همه چیز امن و امان است و در این روزها همچنان به خانه اقوام و بزرگترهای فامیل می رویم و جویای احوال آنها می باشیم.روز اول کاری که پنجم فروردین است به اداره نرفتم و مرخصی گرفتم این اتفاق برای اولین بار در طول پنج سال خدمت اداری من اتفاق افتاد و تا به حال بی سابقه بود.این روزها مشغول دید و بازدید خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه...